آموزش سریع و ساده گرامر زبان ترکی آذربایجانی
نویسنده:
سعید نجاری
امتیاز دهید
هدف کتاب آموزش نقش اصوات و اساس و پایه های زبان ترکی آذربایجانی می باشد.با مطالعه این کتاب شما با اطلاعات پایه ای و اساسی و قوانین جاری در زبان ترکی آذربایجانی آشنا خواهید شد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
ائلین
1392/01/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آموزش سریع و ساده گرامر زبان ترکی آذربایجانی
این کتاب مفیدی است و چون مادر من آذری است آنچه از آذری فراموش کرده بودم به یادم آمد. دست شما درد نکند. اما هیاهوی این پانترکها خیلی خنده دار است. به قول سعدی:
چون کودکان که دامن خود اسب کرده اند - دامن سوار کرده و میدانت آرزو ست
چند زبانه بودن بهتر از یک زبان دانستن است و راز پایداری سه هزار ساله ایران چند زبانه بودن ایرانیان است. ایرانی یک زبان مادری دارد مانند آذری یا لری یا کردی و بسیاری از این دست. همان ایرانی یک زبان ملی دارد که تساوی ملی ایجاد میکند تا هر ایرانی بتواند در هر گوشه ایران زندگی کند و به کسب و کار بپردازد. امروز بزرگترین شهر آذری نشین دنیا تهران است و دو زبانه بودن هموطنان آذری این امکان را به آنان داده. بسیاری از سلسله های پادشاهان ایران هم آذری بوده اند و هم پاسداران زبان پارسی.
دیگر اینکه ایرانیان امروز در دبستان و دبیرستان و دانشگاه عربی و انگلیسی هم می آموزند که بتوانند با همسایگان و دنیا داد و ستد کنند و در علم پیشرفت کنند. قبل از اینکه انگلیسیها هند را تصرف کنند و آنرا مستعمره کنند زبان ملی هند پارسی بود و بسیاری از شعرای بزرگ زبان پارسی از اصل هندی بوده اند. انگلیسیها آنان را مجبور کردند انگلیسی را زبان ملی کنند تا نوکر انگلیس شوند. و همین انگلیسیها هند را تجزیه کردند. اما همین امروز هم سرود ملی پاکستان به زبان پارسی است.
اگر آذری تنها به آذری و بلوچی تنها به بلوچی و افغانی تنها به پشتو سخن بگوید آنان نمیتوانند در شیراز و تهران و مشهد کار پیدا کنند یا با هم ازدواج کنند.
قدرت ایران از چند زبانه بودن ایرانیان است. زبان شیرین پارسی به همت فردوسی طوسی و نظامی گنجوی و فرخی سیستانی و حافظ شیرازی و امیر خسرو دهلوی و جلاالدین بلخی و صائب تبریزی و بسیاری از دیگر سخنوران ایران را از سلطه تازیان و بیگانگان نجات داد و ایرانیان را یک دل و متحد کرد. به همین دلیل دشمن خبیث به دنبال تخریب زبان ملی ایران است تا ایران را تجزیه کند و اقوام ایرانی را نوکر خود کند.
زبان و ادبیات پارسی از بزرگترین گنجینه های فرهنگی بشریت است و به ویژه شعر پارسی که هیچ همتایی در میان زبان های دنیا ندارد. همت گویندگان بزرگ زبان پارسی کاخی چنان بلند پی افکنده که از باد و باران نیابد گزند.
هر کس نمیخواهد پارسی یاد بگیرد اشکالی ندارد. برود به هر زبانی می خواهد سخن بگوید و بنویسد و بخواند. دانستن زبان پارسی لیاقت میخواهد و هر بی سر و پایی شایسته آن نیست.باکی نیست چون پارسی پا برجا خواهد ماند و مشیری ها و ابتهاج ها و اخوان ثالث ها و شهریار ها و بسیاری مانند آنان پارسی را پاس خواهند داشت و ذره ای از عظمت آن کاسته نخواهد شد.
پانترکها اول بروند سخنور انی مانند سعدی و حافظ و فردوسی و نظامی و مولوی و دیگر شعرا و نویسندگان تربیت کنند و روی زبان خود کار کنند تا انشاالله هزار سال دیگر بتوانند لاف توانایی زبان ترکی را بزنند. موفق باشید.
عربها که به کردها میگن اکراد یا الاکراد
به خوزی ها هم گفتن الاخواز خیلی چیز عجیبی نیست البته بعدها تبدیل شده به احواز
تو دوره رضاشاه که سعی کردن از غلظت عربی که بر ایران حاکم بود کم کنن اسم ها رو فارسی کردن شد اهواز(مثل طهران که شد تهران)
بزرگواری در زیر این کتاب چنین نیک فرمود با این روی برخی از استادان بزرگوار مانند با هرزهدرایی کوشیدند که داستان را ماستمالی کنند:
[quote='محمد بیگ']حرف شما کاملا اشتباه است اول این یک کتاب آموزشی است نه یک کتاب سیاسی. دوم زبان ترکی یک زبان است نه یک لهجه به همین دلیل نیاز دارد که زمانی که از رسم الخط عربی بهره میبرند برای آواهایی که در زبان اعراب نیست و مختص ترک هاست حرف جدید ایجاد کنند و آنهایی را که متفاوت تلفظ نمیکنند را یکسان بگیرند. حال این یک کتاب آموزشی است به همین دلیل باید به صورت درست آموزش بدهد. دقیقا این کاری است که باید در فارسی هم انجام پذیرد وقتی در فارسی هر 4 تا (ذ ظ ض ز ) به صورت (ز) تلفظ میشود چه نیازی به داشتن آنهاست که تنها کارایی شان سخت تر کردن زبان و همچنین آموزش آن به غیر فارسی زبانان است .همینطور در مورد (ط ت)(ث ص س) هم همین مساله برقرار است .اما از آنجایی که فرهنگستان ادب مشغول ساختن واژه های زاید است وقت نکرده است که این ها را ویرایش کند و رسم الخط عربی را برای زبان فارسی با توجه به آواهای فارسی اختصاصی کنند تا به جای رسم الخط عربی بگوییم رسم الخط فارسی.(این رسم الخط عاریتی که ما از زبان اعاب گرفته ایم واقعا ما را دچار مشکل کرده است به وِزه در بحث ترجمه کتب فلسفی قابلیت واژه سازی را از ما گرفته است چنانچه که عده ای وارد وازه سازی براساس فارسی سره شده اند)[/quote]
پیش از همه بنده نمیدانم چرا ترکزبانان ایران با این که زبانشان در تاریخ هیچگاه دبیرهایی از خود نداشته استو پیش از آن که به دبیره پارسی-تازی (Perso-Arabic) بدست ترکزبانان ایران با عثمانیان نوشته شود، با دبیره ارخون که از روی دبیره سغدیان ایرانیتبار آمده بود نوشته میشد، آن بخش را برای تیکه پراندن برجسته میکنند، زمانی هم که آتاترک دبیره پارسی-تازی (Perso-Arabic) را خواست جایگزین کند از برای نداشتن دبیرهایی از خود وادار شد از دبیره رومی مانند زبانهای اروپا بهره ببرد با این که از دید فرهنگی از آنها خیلی دور هستندو مانند تازیان عُمَری هستند. امروزه میگویند دبیره کنونی از روی دبیره نبطیان آمده است، با این روی نمیدانم چرا بیشتر ریخت دبیره پهلوی است تا نبطی :stupid: ایشان واژهگزینی برای واژگان بیگانه مانند واژگان انگلیسی را زاید میداند زیرا کسانی همچون این آقا دوست دارند زبان پارسی را نابود ببیند شاید هم فرهنگشان به این چیزها نرسدو ندانند بسیاری از کشورها همین راه را در پیش گرفتند. دوستان هم بروند سخنانو لایکهای رفیق پان-تووورک ما را ببینند تا بدانند بیخود کسی را متهم نکنم ;-) در پایان برای رسوا کردن چنین استادانی بایست بگویم یکی از گروههای جداییخواه پان-تووورکیستانه که در اَران یا همانگونه که خودشان را نام نهادند: "جمهوری آذربایجان"، پویش کند، گاموح است که در تارنگارشان تیتر یکی از جستارهای خود را اینگونه نوشتهاند:
"مراجعت تشکیلات گاموح به دبیر کل سازمان ملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران در رابطه ممنوعیت اعمالی رژیم ایران بر زبان تورکی آزربایجانی"
http://gamoh.org/%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ac%d8%b9%d8%aa-%d8%aa%d8%b4%da%a9%db%8c%d9%84%d8%a7%d8%aa-%da%af%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%ad-%d8%a8%d9%87-%d8%af%d8%a8%db%8c%d8%b1-%da%a9%d9%84-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86/d9%86/
پس نخستین دیدگاه درست بود که این "رسمالخط تجزیهطلبان" است.
ولی در این بین من ارتباط << ز >> و << ذ >> در املای کلمه ی آذربایجان با پان ترکیسم را نفهمیدم. همانطور که ارتباط << پ >> و <<ف >> در املای کلمه ی << فارس / پارس >> را با پان فارسیسم ( پان پارسیسم ) نمی توانم تشخیص بدهم.[/quote]
فارسو پارس دو واژه جداگانه یا آوایی جداگانه هستند ("ف"و "پ" هر یک آوایی جداگانه دارندو مانند "ز"و "ذ" در پارسی همآوا نیستند) پس سوفیستی نکنید. در گذشته هم از فارس با نام پارس بسیار یاد شده است:
فردوسی:
سپه را سوی شهر ایران براند
سوی پارس آمد دلارام و شاد
سعدی:
در پارس چنین نمک ندیدم
در مصر چنین شکر نباشد
حافظ:
خوبان پارسیگو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
مولانا:
آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
نظامی:
تازیان را دهد ولایتو گنج
پارسیزادگان رسند به رنج
اگر شماها اینها را "پان-فارس" ندانید خوب است، زیرا این خوی شما هست که به ناسازگاران با شما پان-فارس گویید. هر چند بنده دیدهام برخی که خیلی گوشهایشان دراز است آذربایجان را تورکبایجان نویسند آذربایجان که در پارسی میانه آتورپاتکانو سپس آدوربادگان خوانده میشده تا به ریخت کنونیاش آذربایجان درآمد، به معنای سرزمین آتروپات است، آتروپات یک فرماندار بزرگ مادتبار بوده استو ما کسی به نام ترکپات نداریم. آزربایجان هم تا کنون کسی ننوشته است، مانند قورباغهو غورباغه نیست؛ در واژهنامهها تنها نام آذربایجان است.
همه ی اشکال پان بد است از پان ترکیسم گرفته تا پان ایرانیسم. و همه ی پان ها به درد مزمن خودبرتر بینی و نژادپرستی دچارند و نتیجه ی آن هم تحقیر دیگران و توهین به شعور انسان ها و تحریف هویت مردم است. و جالب است که همیشه این پان ها هستند که صاحبان نظرات مخالف خود را پان می نامند.
ولی در این بین من ارتباط << ز >> و << ذ >> در املای کلمه ی آذربایجان با پان ترکیسم را نفهمیدم. همانطور که ارتباط << پ >> و <<ف >> در املای کلمه ی << فارس / پارس >> را با پان فارسیسم ( پان پارسیسم ) نمی توانم تشخیص بدهم.
پان ترکیسم، ملغمه ای از بیسوادی و بی شعوری است.